شعر - داستان- خاطره
حرف دلم را نمیدانم چگونه و چطور بنویسم
تا تو بفهمی در دل من جای داری
حرف ناگفته هایم را با سکوت فریاد میگویم
ای کاش کمی سرت را بلند کنی
سر به روی شانه های تو بگذارم
زمزمه های قلبم را
آن گونه که میخواهند تفسیرش نکنی
من دختر آفتابم
نور دیده بارانم
رنگ و لعابم از رنگین کمان است
این را گفتم که بدانی
از عرش آمدنم به فرش
جز از برای تو نیست
حرف دلم را به تو گفتم...
نظرات شما عزیزان: